Sunday, November 2, 2008

یهو میای میبینی که ماهها گم شده اند که فصلها که یک سال گمشده . من الان باید بلند شم آرایشم و پاک کنم لباس خواب بپوشم و بخوابم ولی میرم توی فیس بوک تو دوست عزیز نازه من چرا؟ چون من مریضم چون من آدم مشکل داریم که دارم فکر میکنم که خدا بسر شاهده گاهی حاضرم هر کاری بکنم واسه راحت شدن از دست این ذهن بیمار اما تو دوست نازه من خدایی تو انقدر آدم ردیفی هستی که عکسهای خوشگل میگیری عکسهای رنگی عکسهای سیاه سفید بعد ۱۷۷ تا عکس داری توی آلبومهات خوب میگم که تو خدایی. ولی ببین یک سوال هیچ متوجه شدی که تو تقریبا از تمام اکس های ملت عکس داری اونجا تو بغل هم بعد توی تولدا توی مهمونیا یا حتی هیچ جای خاصی فقط چون حال کردی با نور پردازی/ . بعد خوب تو که آدم مریضی نیستی ولی برادر من اگه بدونی این عکسهات چقدر رو اعصابه بعد خوب آره دیگه من که گفتم مشکل از منه و من ذهنم بیماره وگرنه آدم سالم که الان رفته بود مسواک زده بود کپه مرگش و گذاشته بود.