Thursday, May 21, 2009
خونه تو طبقه سوم یک ساختمان بزرگه با راهروهای تو در تو . خونه من یک کلبه است که برای رسیدن بهش باید از زیر شاخه های پر از میوه دوتا درخت رد شی. خونه تو دیوارهای رنگی داره با تابلو با چراغ هایی که تنظیم شده روی تابلوها . خونه من یک چهار دیواریه با یک تابلو قدیمی که از لابه لای آنتیکهای حسین آقا اومده با یک ردیف زنگوله هندی کنارش . حموم خونه من پره از شامپو و لوازم آرایش و تابلو پر از رنگ و کش سر و سنجاق و یک سبد گنده حصیری . حمام خونه تو آبی و قهوه ای با شیشه های رنگی و ادکلونهایی که با دقت روی سینی کوچیکی چیدی. آشپزخونه من کوچیکه اما پره از جعبه و ادویه چایی و بشقابهای سفالی و کتاب آشپزی و شمع و شیرینی توی یخچال هم پره از چیزهایی که خیلیهاش و باید ریخت دور . اما آشپزخونه تو همه چیش سیاهه دور ظرفشویی اسکاچ و مایه ظرف شویی و دستکش زرد نداری روی کابینتها هم بجز اون قوری آفتابه شکل و لیوانهای تمیزی که برگردوندی که دم دستت باشه چیزی نیست . یخچالت توش نون هست و رد بول توی فریز هم مشروب و یخ. روی میز ناهار خوری خونه من یک جعبه شمعه با کیف و لباسهایی که جمع نکردم گذاشتم که فردا یک کاریشون بکنم با دسته کلید و جا عودی و نمکدون . میز ناهار خوری خونه تو روش چهارتا شمع دون رنگی داره که به دیوار پشت سرش بیاد توهم بجای نشستن پشتش میشینی روی زمین تو بالکن . کامپیوتر تو جا داره روی میز کارت با عکس برادرت کنارش. مال من اما با من توی تخت میاد شبها روی پاتختی میخوابه ظهرهاهم باهام ولو میشه روی تنها مبل سبز رنگ جلو تلویزیون . خونه تو مرتبه هر چیزی جایی داره . خونه من شلوغه همه چیز هم همه جا میتونه . تنها گلدون خونه تو گلدون مصنوعی توی سالن مال من اما گلدون سبز رنگیه که بعد از ظهرها میرم از توی حیاط گل میچینم که بزارم توش بعد هم میزارمش روی میز چوبی زیر پنجره .