فکر کنم بهتره من خفه شم برم بخوابم .
Saturday, May 23, 2009
این هیچ ربطی به این نداره که من مثل سگ هار میمونم . اما مردم خجالت نمیکشن؟ به چی فکر میکنند آخه؟ اون از اون مزخرفات که وای من شیفته نجابت چشمات شدم . اون از جوات هایی که توی فیس بوک فارسی تایپ میکنند اونم فینگیلیش بعد این وسط هم حرفهارو کوچیک بزرگ مینویسند که یک وقت خدای نکرده لحن چندش بار شهپرانشون گم نشه توی خط. یا اون یکی بی شرفی که ساعت یک نصفه شب تکست میزنه که چرا تحویل نمیگیری؟ خوب برادر من بنده شما رو میبینم میخوام بگم که من نامریی ام تو هم دوست خیالی من بودی بعد میخوای بیام باهات دستم بدم نکبت؟ بعد آهان اون خانم فسیل مانند تو قسمت جواهرهای میسیس که واسه یک گردنبند اون همه حرف زد یا اون یکی خانم ایرانی که کم مونده کتک بخوره خوب خانم جان نمیخوایم بخریم دیگه این اداها چیه از صورتت در میاری. بعد آهان برادر من نصفه شبی اومدی تلپ نشستی سر میز ما دو ساعت هم راجب کس و کون رضا اصلان حرف زدی خیلی هم نازی آخرش هم برگشتی میگی وای که نگاه کردن ما چقدر دل چسب بوده خوب آخه گند بگیرنت میمردی شمارتم میدادی؟ بعد آهان نکه من مشکل عصبانیت داشته باشم ولی خوب صدای آدم و در میارن دیگه . راستی اصلا کاتلیک چرچ خدا سرور همه دنیا اون مرتیکه هم گه خورد داوینچی کد رو ساخت با این فیلم تازه اش هم دیگه رسما غلت کردنش وثابت کرد. اینم بگم برم بخوابم ٫ هی آدم اینجا از این خانم های بدبخت تو سری خور میبینه که زن یکی شدن اومدن اینجا یارو شارلاتان بوده بعد مخ من صوت میکشه که دوست بنده از ایران فکر میکنه که خیلی زرنگه که از پسره به صورت پله استفاده که . خوب بابا وقتی که دلیل ازدواج این کس و شعرهاست وقتی آدمها همدیگر و تبدیل به بلیط هواپیما میکنند بعد بگیم چرا هی آمار طلاق میره بالا حالا بیشتر از اون من مرده اون ملتیم که فکر میکنند چقدر زرنگن که شاهزاده سوار بر اسب سفیدشون و پیدا کردن .