Monday, December 14, 2009

گیرم که خیلی چیزها معنی خودشون و از دست داده باشند . گیرم که یادمون نمیاد بی تابیهامون و . گیرم من عصبانیم و خسته و تو کلافه ای و سر درگم . 
آسمون اما بارونیه . هنوز میشه دنبال سوالی بگردی . میشه تو سکوت ماشین سیگار کشید . میشه که تو باشی و ما یک شام دوساعته بخوریم و من وقتی میرسونمت دم ماشینت یادم نباشکه که عصبانی و خسته بودم . 
گیرم که هرگز دیگه عاشق نشیم . اونقدر هم بد نیست اگر من باشم و تو باشی یک گله گوسفند و یکی دوتا بچه .