Sunday, February 3, 2008

مردها رو نمیفهمم . مردها و درخواست های بی منتطق و عجیبشون رو که حتی جوری مطرحش میکنند که انگار طبیعی ترین چیزی ست که میتونستی بشنوی. سنم که کمتر بود حالتشون روم تاثیر میزاشت حتی اگر به نظر خودم خیلی عجیب میومد بازهم میگفتم وقتی که او انقدر براش طبیعی شاید من یک چیزیمه . اما الان فقط تعجب میکنم . تعجب میکنم از مردی که با منتطقی ترین لحن ممکن تلاش میکنه برای قانع کردن من که چگونه میشه فقط رابطه فیزیکی داشت بی عشق. تعجب میکنم از دوستی که می خواد رابطه دوستی رو به چیز تبدیل کنه وقتی فرسنگها مایل اونور تره و بعد با معمولی ترین لحن ممکن میگه که تو هر کاری که دلت میخواد بکن حتی با فلانی هم بیرون برو . تعجب میکنم