Thursday, October 2, 2008

اسمش بهادین یا حداقل ایمیلش که این و میگه . دانشجوهاش ابراهیم صداش میکنند . استاده یکی از استادهایی که من الان باهاش کلاس مطالعات مذهبی دارم . قراره که قانع بشم سال دیگه بجای فوق روانشناسی برم برای دکترای مطالعات مذهبی در شاخه اسلام شناسی . من ولی حواسم نیست نشستم اینجا و دارم به این فکر میکنم که شاید.....
ابراهیم اینجا نیست ترکیه است و گویا که درویش شده  و یک سالی هست که توی یک خانقاه مونده.  من به این فکر میکنم که اگر برگرده اگر همین الان از روبروم رد شه اگر اگر اگر تمام این اگرها خیلی از چیزها رو عوض میکنه . 
استاد من میخواد که من حتما دکترا بگیرم میخواد که من اسلام شناس باشم چون تعدا آدمهای این رشته کمه . من دلم میخواد که جایی باشم که ابراهیم هست . .