Tuesday, January 6, 2009

بچه باحالی

این پست کاملا با عشق تقدیم میشه به تو شز جان . 


این شهر <‌شهر بچه باحالهاست . تو این شهر نره خر های ۲۹-۳۰ ساله عشق اکیپ بازی ورشون میداره موهایی که وسطش هم ریخته رو سیخ سیخ میکنند راه میوفتن توی هر جایی که خبری باشه با کمربندهای گنده و برقی. تو این شهر ملت جوادی که رسما نمیدونند با خودشون چه کنند تو توهم اینکه اگر توی فیس بوک ۳۰۰ تا دوست داشته باشند آدم میشن خودشون و خفه میکنند . 
اینجا همون جایی که خواهر های عزیز لبهاشون و غنچه میکنند و ۴۲۰ تا عکس میزارن تو پروفایلهاشون بغل اسمشون هم میزنند :‌بیاین که اسراییل ساپرت کنیم . انگار که اون جاکشهای عوضی فقط ساپرت این جک و جنده ها را لازم دارن و عشق متفاوت بودن هم که داره میترکونه . 
تو این شهر تو کتاب فروشیهاش جز یک مشت پیر مرد تو قسمت تاریخ و کتابهای ممنوع چاپ ایران کسی هم سن و سال ما نیست ولی همه باهم میرن کنسرت دی جی تیستو . 
اینجا ملت براشون افتخار که تقلب کنند . یا تستها رو بدن به دوستهای باحال تر از خودشون . هیچکس هم از شرافت و اخلاقیت بویی نبرده  
اینجا کسی شازده کوچولو نخونده ولی بطور قطع همشون تمام برنامه های شهپر کننده رو میرن . 
یا بی خیال مدرسه یک عده هر شنبه توی مال ولن تا با قطعیت تمام شوهر پیدا کنند . یا انقدر مرض داشت مشتی بودن دارن که حاضرن پی هر چیزی و به تنشون بمالن ولی جزو اکیپ باشن . 
پسرهاشونم که شاهکرن . یک مشت جوادی که این جا کسی ازشون نمیپرسه برادر من از کدوم جهنم دره ای اومدی یا تو سر پیری معرکه گیر شدن و میخوان از همه انتقام بگیرن که ۱۸-۱۹ سالگی همه هدفشون رتبه دورقمی کنکورشون بوده . یا یک مشت تن لش که مدام دم کلاسها ولن و میخوان ببینند از رو دست کی میتونن امتحان بدن که برن دندان پزشک بشن .