Tuesday, April 14, 2009
من خیلی حالم خوب بود . خیلی احساس خوبی راجب همه چی میکردم . وسط این وضع تخمی من تنها میمونم که هیچوقت هیچکس و پیدا نمیکنم . که چرا اون یک ساله تو رابطه است . شنیدم که پسر بچه (خوب اون موقع پسر بچه بود )که اولین دوستت دارم زندگیم و بهم گفت داره زن میگیره . همش هم یک سال از من بزرگ تره . بعد میگن نری قرص ضد افسردگی بگیریها.