موهای بلند فر . ریش گوتی . عینکی شبیه عینک خودم . سخنرانی که شروع شد خم شد به جلو . انگشتهاش کشیده بود و گوشه هایش زخم انگار که ناخونهاش و می جوید.
باهم میخندیدم . من هم کمی خم شدم . توی نخ دستهاش بودم . و رنگ خوش رنگ تنش و وسط اون همه بحث جنسیتی به لمس دستهاش فکر میکردم و به لمس تنم .
بعد از سخنرانی بلند شد من هم ایستادم میخواستم با عجله از اتاق بیرون برم . متوجه عجله ام شد خودش رو کنار کشید که رد شم من از سالن بیرون دویدم .
حتی برنگشتم که پشت سرم و ببینم .