Thursday, June 18, 2009
تا میرسیم تو اول تلویزیون رو خاموش میکنه . قرار میزاریم که امشب دیگه اخبار و انتخابات تعطیل . پنجره ها رو باز میکنه من و شهرزاد روی کاناپه سفید ولو میشیم . سه چهار ساعت پر از خنده و حرفهای زنانه . خیلی خوب بود. ساعت ۱۱ شب چایی به دست دوزاریمون افتاد که واسه این چند ساعت همه چیز و یادمون رفته بود . همه چیز.