Wednesday, August 19, 2009
ملیحه خانم آلزایمر داره . توی ماشین میگه : یکی این تنهایی آدم و از پادر میاره یکی این .... و بقیه جمله اش یادش میره . توی مسیر فرودگاه تا خونه خاله مدام اما تکرار میکنه :یکی این تنهایی آدم و از پا در میاره ... تنهایی به من فرصت میده برای کارهای زنانه . من تو تنهایی توت فرنگی های پلاسیده رو رنده و میکنم و به صورتم میمالم تا خشک شه چون کسی نیست که نگاهم کنه . من تو تنهایی فرصت دارم بعد از یک چرت از لیلا وقت بگیرم و برم آرایشگاه . یا روی تخت ولو شم و به صدای خنده هایی که از او طرف تلفن میاد گوش کنم و هواسم باشه که اگه کسی تکست زد بشنوم . توی این تنهایی میشه دکتر ژیواگو خوند تو این تنهای میشه بوی توت فرنگی داد توی این تنهایی میشه همه کارهای زنانه کرد . اما شاید ملیحه خانم راست بگه یکی این تنهایی آدم و از پا در میاره و لابد یکی این عادت کردن به تنهایی.