Monday, October 5, 2009

این بچه غول با پیاژمه آبی راه راه با بلوز برعکس که داره تمام محتویات یخچال و قورت میده حوصله شمردن کالری هم نداره و هرچی که کوفت میکنه مندازه تو سینک حتی نمکدون رو و اصلا براش مهم نیست که خونه انگار توش بمب ترکیده و تازه الان میخواد بره بخوابه 
هیچ نسبتی
هیچ نسبتی
با اون خانوم با شخصیتی که تمام آخر هفته لباس زیر جینگولی تنش بود با ربدوشام ابریشم صبحانه درست میکرد یا داشت با عشوه میخندید یا مو درست میکرد یا حرفهای خوشگل میزد نداره . 
درواقع این بچه غول هپلی کثیف هیچ هم اون خانومه رو دوست نداره . 
فکرش بکن و که اون دوست عزیزی که آخر هفته اینجا بود حتی نمیدونه که خانم باشخصیت دوشنبه ها که نور خورشید بهش میخوره تبدیل به یک غول آبی شیکمو خواب آلو بی حوصله میشه .