Wednesday, November 3, 2010

عاشق شدی . من تازه ۱۶ سالم شده بود .
سه سال بعد من هم عاشق شدم .

هم خونه شدیم .

همه کس و کار هم بودیم .

سه سال بعد جدا شدیم .

سه سال بعدتر روبروم نشستی میگی میخوای ازدواج کنی و من با تمام صورتم لبخند میزنم و از ته دلم برات آرزوی خوشبختی میکنم . مجسمت میکنم که بچه دار شی .

نه سال پیش من حتی به خواب هم نمیدیدم که اینجا باشیم .

سه سال پیش وقتی گریه هام بند نمیومد فکر نمی کردم که یک روزی اینجا باشیم .