Saturday, June 21, 2008

سرش رو نزدیک صورتم میاره و دم گوشم میگه من هنوز چشمهات و ندیدم. صبح بعد جلوی آینه حمام از بین جعبه های لنز بی رنگ رو انتخاب میکنم . امروز نخواهم دیدمش اما مدتهاست که خودم هم چشمهای خودم رو ندیدم .