Tuesday, August 4, 2009

دوست داشتن یا عادت . میگه فقط قراره که آدم خوبی باشه دوست داشتن یا نداشتن مهم نیست .  بعد میشه خانواده و تو باید به اون فکر کنی. مرد از اون سر دنیا میگه که دلش تنگ شده . هوا تاریکه همه توی حیاط نشستیم این جا هوا گرم و شرجی و من هیچ جای سالمی توی تنم نیست از دست پشه ها . اینجا کسی فارسی حرفی نمیزنه انگلیسی هم صرفا یک جوکه . من اخبار میخونم . پسر دایی جان با تلفنش ور میره . صدای جیرجیرکها میاد . من یاد اون کتابی میوفتم که میگفت جیرجیرکها قصه میگن . من بچه میخوام اونم ۴ تا . مرد میگه که من مادر خوبی میشم . من فکر میکنم که مرد داره لاس میزنه ولی مهم نیست . امشب تو این هوای خیس با این همه کلمه ترکی هیچی مهم نیست .