تصویر من و سازم در انعکاس نور روی عینک استاد
ارتعاش ساز من بین دستهام از لرزش ساز او در دستهاش
تصویر ناخونهای رنگی من روی سطح صاف سازم
صدای زنجره ها وقتی که از پله پایین میدویدم
تصویر من در آینه حمام
تصویر او از لای در باز حمام
تصویر من از پشت شیشه های بخار گرفته حمام تا آینه های کوتاه
تصویر او روشن از نور آبی مانیتور تو تاریکی اتاق
صدای پدرم از فرسنگها دوتر
تصور آسمان ابری تهران و برف و خیره شدن به درختهای خشک و فکر کردن به اینکه من دقیقا همون جاییم که میباید باشم
تصور دستهای پدرم روی ویترین مغازه
تصویر من از پشت شیشه ماشین به روی آینه بغل . صدای آهنگهای قدیمی
من لبخند میزنم
ملت مست . ملت مست با لباسهای عجیب غریب. ملت مست در حال شاشیدن پشت درخت / وسط خیابون / پشت ماشین
دستهاش
دستهام
عریانی دخترکی که روبروی ما راه میرفت
عریانی من
اتاق خالی با جعبه های رنگی
اتاق خالی با پنجره بسته
جای خالیش
صداهایی که از بیرون میاد
صدای دوش آب
صدای کتری آب
سکوت
گاهی صدای دستها بیشتر از صدای منه
صندلیهای رنگی
بشقابهای رنگی
مردی که تمام انتخابهاش برای لوازم خونه جداره طلایی داره
مردی که شازده کوچولو نخونده
تصویر من بدون آرایش با موهای بسته در دستشویی با حوله های طلایی و شمعهای طلایی